در بهشت رویا، بر بال باورها.

ای امید ناامیدی‌های من، برق چشمان تو همچون آفتاب، می‌درخشد بر رخ فردای من.

در بهشت رویا، بر بال باورها.

ای امید ناامیدی‌های من، برق چشمان تو همچون آفتاب، می‌درخشد بر رخ فردای من.

از نور حرف می زنم

هر بامداد تا نور مهر می دمد از کوه های دور

من بال می گشایم ، چابک تر از نسیم

پیغام صبحدم را

                 با شعرهای روشن

                           پرواز می دهم ...



 می‌خواهم

خرد را ، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم

به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشانم

چه فردائی ، چه دنیائی !

              جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است ...