بیستم این ماه میشه 9 سال و 9 ماه...
میشه 5مین سالگرد عقدمون.
دیشب بعد چک آپ دکتر معدم و خریدن قرص ها برای پیشگیری درد در سفر به سرمون زد امشب رو گرامی بداریم به جای بیستم!
ازونجایی هم که هر جشن ما اولین اولویتش به گوشتخوار بودن من بر میگرده!در نتیجه در بدر موقع افطار به دنبال شیشلیک بودیم:)) اخه همه رستورانای سطح شهر مهمونی افطار داشتن و رزرو و این حرفا...
بعد اینکه 2جا به در بسته خوردیم رفتیم سمت خارج شهر...با بوی غذا توی دماغمون چقدر راه طولانی بنظر میومد!منم که شکموووو!معدمم که دیوانه!
سومین جا نشستیم روی تخت ها و حسابی خوش گذروندیم...
از خاطرات گذشته گفتیم و کلی زیر فواره هاش خیس شدیم...
باورمون نمیشه به 10 سالگی چیزی نمونده
در برگشت و تاریکی جاده هرکدوم یه خاطره و یه روزی که یادمون میامد از دوران دوستیمون رو گفتیم...بی وقفه و به سرعت و بدون فکر!
سالگردها
کادوها
پارک رفتن ها
سینما ها
مهمونی ها
فرارها از دست پلیس
قرارهای یواشکی یونی
اولین بوسه
اولین کافی شاپ
اولین دیدار
اولین ها...
و...
و...
و...
شب بیاد ماندنی و خاطره انگیزی شد...
خدایا شکرت...
الهی همیشه شاد و سالم باشید
مرسی عزیزمممم
به به مبارکا باشه خانومممم
نوش جون،تا باشه از این خوشیا
:*
خیلی خیلی مبارکه اطلسی جونم
ایشالا همیشه شاد و سلامت باشید
وووووووی خاطره بازی کردین حسابی
مرسیی عزیزمممم
سالگردتون مبارک ، امیدوارم همیشه لبتون خنودون باشه
ممنونم خانمی