در بهشت رویا، بر بال باورها.

ای امید ناامیدی‌های من، برق چشمان تو همچون آفتاب، می‌درخشد بر رخ فردای من.

در بهشت رویا، بر بال باورها.

ای امید ناامیدی‌های من، برق چشمان تو همچون آفتاب، می‌درخشد بر رخ فردای من.

بریده و خون نمیاد!

به طرز فجیع و ناگهانی و اتفاقی دوشب پیش انگشتم دقیقا از زیر ناخن با چاقو اره ای برید!

اون لحظه داغ بودم و مشغول هنرنمایی هی دستمال پیچیدم چسب زدم شستم...تا کارم تموم شد...

وقتی همسر دید از ایش و اوووش و اخ و اوخش فهمیدم که عمق فاجعه بیشتر از تصورم بوده که دوساعته خونش بند نیومده!

بگذریم...امروز بعد دوروز داشتم به همین بریدگی ساده نگاه میکردم و فکر میکردم.

این  انگشت اگه حکم دل ادم رو داشته باشه!

روزی که با چاقو اصابت کرد و خون اومد مثه این میمونه که یکی با یه رفتاری با یه حرفی زخمیت کرده!

درد داشته1خون اومده...اما تو چون محو چشم بسته اون طرف هستی هی میشوری خونش تمیز شه!حتی اخ هم نمیگی!فقط خودتو!دقت کنید خودتو سرزنش میکنی که حواست نبوده !

بعد که یه مدت میگذره و دلت اروم میشه روشو چسب میزنی!شبها میخوابی و صبح بیدار میشی و حواست هس خونش اینورو اونور رد نندازه!دل شکستت مصیبت به پا نکنه!

یه روز بالاخره از دست اون چسب خسته میشی میکنیش!میبین اوه اوه زیرش سفید بی روحی شده که بو هم گرفته!اوووغ

میشوریش اما رنگ اون دل دیگه دل نمیشه!

بعد برای اینکه درد زخم خیلی با اینورو اونور خوردن بیشتر نشه روش یه چسب کاغذ بی رنگ میزنی!نگاش که میکنی دلن ریش میشه و ایضا دل بقیه از جمله همسر!که میگه چه کردی با خودت؟!

اما خوب تو به چشم یه بریدگی ساده بش نگاه میکنی...بریده دیگه!بی احتیاطی از جانب من بوده !بماند که اون چاقو هم خیلییییییییی برنده و کارا بوده:)

خلاصه الان بعد دوروز-شما تعمیمش بده به 2 سال- انگاری اون چاقو زده عصب رو قطع کرده!حست اینه! چون اون بند انگشتت حس نداره!بی رمقه!یخ شده اما هنوز انگشته!دله دیگه!میمونه!تبعش اینه!

وقتی هم عصب قطع بشه انگاری عقل  جلوی دل رو گرفته!طبق تجربه باید بی تفاوت باشی تا یا خودش خوب بشه یا همونطور بمونه...

نایتش اینه که به همسر میگم فک کنم زدم عصب رو قطع کردم!


پی نوشت: این حس منه!نسبت به یه سری ادمای اطرافم!دوست یا فامیل!درجه یک و دو ش چه فرقی داره وقتی دلت عصب نداره!خون رسانی نداره!؟ مهم اینه که ظاهرش حفظ شه با با انگشتای اطرافش:))

حالا هی طرف بی ادبی کنه!هی بی محلی کنه!تو سعی کن درستش کنی خوب نمیشه عزیز من !شخصیتشه!مدل خانوادشه!فرهنگشه!

بعد یهو رنگ عوض کنه چون لازمت داره!چون ظاهر براش مهمه!هی بگه چه گردنبند قشنگی!

یا اینکه هی پشت سر تو دروغ بگه به بقیه!برعکس قدیم که عصبانی میشدی خوشحالم بشی که موجود حسادت برانگیزی هستی:))




این حس در من ارامش اورده!هرکس توی قبر خودش میخوابه!هم توی این دنیا هم اون دنیا!

بی حسی و قطع عصب دل بهترین راه وقتی میبینی خدا جای حق نشسته و هرچی ازین دست دادن ازون دست دارن میگیرن!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد