دایی میره و میره....
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 11:14
دیروز متوجه شدم که دایی دوشنبه بلیت داره.و به اندازه این دوروز زودتر دوسال دل من گرفت.... از دیشب عصبی و افسرده و داغونم.... له له براش سورپرایزی سفارش دادم و نزدیک بود همه کلافگی مو سر پذیرش خالی کنم.بس که ناز کرد و بهونه اورد برای دیر دادن سفارشم.... یک فوتوبوک از عکسای این دوماهی که اینجا بود. امیدوارم خوشش بیاد....