در بهشت رویا، بر بال باورها.

ای امید ناامیدی‌های من، برق چشمان تو همچون آفتاب، می‌درخشد بر رخ فردای من.

در بهشت رویا، بر بال باورها.

ای امید ناامیدی‌های من، برق چشمان تو همچون آفتاب، می‌درخشد بر رخ فردای من.

صبح که از خونه اومدم بیرون دو جفت کفش دم در بود و از توی جاکفشی یه کالج دیگه برداشتم پوشیدم!یه لحظه توی دلم گفتم همسایه ها امروز میگن خانم فلانی مهمون داره!نمیدونن صبح رفته سر کار تا 9 شب بعد کلاس برمیگرده!

یه لحظه دلم برای خودم سوخت با اینکه تازه تعطیلات عید تموم شده اما دلم مرخصی دل بخواهی میخواد!!

خداروشکر که سر کار میرم از توی خونه موندن خوشم نمیاد خداروشکر که خدا لطف کرده و من کاری دارم...هرچند شرایط بعضی وقتها سخت...اما انتخاب خودمه...

گاهی دلم برای این خوشی های زودگذر با حس های لحظه ای هم خوب تنگ میشه دیگه....

نظرات 4 + ارسال نظر
قاصدک دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:52 ق.ظ

امیدوارم همیشه سالم و پر توان باشی و از زندگیت لذت ببری ..

مرسی عزیزم

setayesh دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:20 ق.ظ http://khalvatgahe-maa.blogfa.com

درکت میکنم منم با کارم از خیلی چیزا خداحافظی کردم....

منطقی که فکر کنم میبینم احساسم هم خونه موندن هرروزه رو دوس نداره

نفیس دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 03:44 ب.ظ http://diarynafiis.persianblog.ir

خونه موندن یک حس زودگذره اصلا دوستش ندارم

اره خوب زودگذره و تنوعی فقط

زهرای روزهای خوب پاییزی سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:36 ق.ظ

معمولا بعد از تعطیلات طولانی ادم دلش برای خونه موندن تنگ میشه اما خب ادمهایی مثل تو یا همین خود من که چندین سال از کار کردنشون میگذره خیلی سخته که بتونن کارو ببوسن و بذارن کنار

منم خونه موندن و دوس دارم اما دوس داشتم سالی یه ماه تعطیلات پشت هم میداشتم!:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد